آنچه چهاردهم خرداد در سیاست ایران رخ داد نشان دهنده این بود که برنامهای بزرگتر از «انتخاب رئیسجمهوری سیزدهم» در پس رد صلاحیتها وجود دارد.
رهبر جمهوری اسلامی صبح روز گذشته مطالبهای را در خصوص کسانی که احراز صلاحیت نشدهاند در سخنرانی خود مطرح کرد. سخنگوی شورای نگهبان بلافاصله خبر از برگزاری جلسه فوری دررابطهبا آن داد.
گفته شد قرار است صلاحیت بعضی افراد از جمله «علی لاریجانی» در این جلسه تأیید شود و با فاصله چند ساعت روشن شد مطالبه علی خامنهای اساساً تایید صلاحیت لاریجانی یا شخص دیگری نبوده است و به گفته عباس عبدی نهایتاً موضوع به شکلی جلو یافت که گویی قرار بود ابعاد عدم احراز صلاحیتها در جامعه بهصورت گستردهتر طرح شود.
رهبر جمهوری اسلامی در تذکری که ادعا کرد «دینی و انسانی» است گفت: «در جریان عدم احراز صلاحیتها به بعضی کسانی که صلاحیتشان احراز نشد جفا و ظلم شد.»
این موضوع را در حالی علی خامنهای بیان کرد که پیش از آن عدم شرکت در انتخابات را گناهی کبیره دانست و عملاً مردم را ملزم به شرکت در این رویداد کرد که باتوجهبه پیش آمدها بنا به نظر منتقدان شباهتی به انتخابات ندارد.
با فاصله کمی توییتی در صفحه توییتر رسمی رهبر حکومت ایران منتشر شد که با تکرار سخنان خامنهای خصوص اجحاف به رد صلاحیت شدگان مشخصاً به نقل از وی آمده بود: «مطالبه من این است که دستگاههای مسئول #جبران کنند.»
پس از آن عباسعلی کدخدایی در تویتی نوشت: «فرمایشات مقام معظم رهبری مدظلهالعالی فصلالخطاب است و حکم ایشان لازمالاتباع. شورای نگهبان با اذعان به اینکه مصون از خطا نمیباشد بهزودی نظر خود را اعلام خواهد کرد.» مسئلهای که ساعتی بعد با انتشار تویتی از مهدی فضائلی معاون دفتر حفظ و نشر آثار علی خامنهای شکل دیگری پیدا کرد و مشخص شد ابعاد عدم احراز صلاحیتها و مقدمات ریاستجمهوری رئیسی میتواند حتی بسیار فراتر از صرفا انتخاب رئیس جمهور آینده باشد.
مهدی فضائلی در توییت خود بهروشنی خطاب به کدخدایی گفت که قرار نیست شورای نگهبان تغییری در اسامی تأیید صلاحیت شدگان اعلام کند.
پس از این توییت یکی از دبیران خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حمله تندی به سخنگوی شورای نگهبان کرد و ضمن اعلام اینکه این پاسخ کدخدایی به رهبر جمهوری اسلامی نظر شخصی وی و علاقه او است عملاً مانند اعلام پیش از موعد اسامی تأیید صلاحیت شدگان، راه را برای برگزاری جلسه شورای نگهبان بست.
اهمیت این موضوع آنجا مشخص میشود که بدانیم مطالب سیاسی ازایندست که در خبرگزاری فارس و توسط دبیران ارشد آن منتشر میشود، در واقع نظر رسمی عالیترین مقامهای سیاسی، نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی نزدیک به رهبر حکومت اسلامی و چهرههای پیرو او در پشت صحنه سیاست ایران است.
پس از انتشار این مطالب بود که محمد بهادری جهرمی معاون پژوهشهای کاربردی شورای نگهبان گفت: «سخنان رهبری بر اساس تکلیف شرعی یک فقیه عادل بوده و به نظر من باتوجهبه آنچه روی میز است، احراز صلاحیتی در کار نخواهد بود. شورای نگهبان امروز جلسهای ندارد و یک بیانیه صادر خواهد شد.»
معنای این سخنان بهرامی نیز بهخوبی تأییدکننده این است که کار در دفتر رهبر جمهوری اسلامی برنامهسازی یک سناریو بزرگ است که از پیش نوشته شده و همه آنجا از آن اطلاع دارند و قرار نیست چیزی در مسیر تحقق این برنامه تغییر کند.
انتشار بیانیه شورای نگهبان نیز در بخش دیگری از صحنه نمایش انتخابات را روشن کرد. صحنهای که از ماهها قبل گفته شده بود بسیار فراتر از انتخاب یک رئیسجمهوری خواهد بود و بهنوعی مشخصکننده آینده سیاسی بسیاری از چهرههای نظام اسلامی است.
در بیانیه شورای نگهبان ضمن رد کلی صحبت کدخدایی، عملاً گفته شد تأیید صلاحیت دوباره در کار نیست و از مردم خواسته شد که به مسائل محرمانهای که باعث عدم احراز صلاحیت داوطلبان شدهاند دامن نزنند. این موضوع در حالی بیان شد که در آخر مشخص نشد آن دستگاههایی که مد نظر رهبر ایران برای جبران اجحاف به کاندیداها بودند کدام هستند؟!
اما بخش آخر، ماجرای انتشار نامه علی لاریجانی با رهبر جمهوری اسلامی ایران بود. لاریجانی در نامه خود نوشت: «تذکر و مطالبه جنابعالی نیز در رفع ظلم و جفایی که در بررسی صلاحیت کاندیداهای ریاستجمهوری رخ داد؛ بزرگی و بزرگواری و روحیه حقطلبی آن حضرت را بیشازپیش عیان نمود.»
در انتهای شب نیز روزنامهنگاران نزدیک به جریان قدرت در ایران در کلاب هاوس اینطور جمع بندی کردند که اشاره رهبر ایران به این موضوع نبوده است که رقیب جدیدی وارد صحنه انتخابات شود، بلکه بیشتر اشاره به فضای مجازی رها شده کشور است که مسئول آن دولت است و باید تکلیف آن روشن شود.
بهاینترتیب صحنه سیاست ایران یک بار دیگر معطوف این موضوع شد که در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم، ضمن آنکه حکومت نظر به مشارکت حداکثری نیروهای خودی و در صورت امکان جلب مشارکت دارد، اما نهایتاً ترجیح میدهد خطر عدم مشارکت را بپذیرد تا برهم خوردن صحنه تدارک دیده شده برای آینده نظام که بخشی از آن در گرو انتخاب شخصی مانند رئیس به عنوان رئیسجمهوری است. اکنون آینده میدان، ریاست جمهوری و رهبری در نظر تصمیمساز اصلی نظام به هم پیوند خورده است.